.
.
.
از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟
“سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز”
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!
.
.
.
ذوقم که میرسد به تو فعال میشود / دور از تو خاک میخورد و چال میشود
این عاشق خجالتی از شرم چشمتان / هر وقت میرسد به شما لال میشود !
.
.
.
یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته:
“دو تا آجر”!
.
.
.
آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه:
“ما باز هم مزاحم شدیم!”
.
.
.
علت سقوط هواپیمای ارومیه معلوم شد
خلبان ترکی بلد نبوده، برج مراقبت می گفته:
بیابان ده! (یعنی بیابان است)
ولی خلبان فکر کرده برج می گه: بیا… بانده !
.
.
.
یارو با ماشینش میزنه به یه مغازه
به مامور پول میده میگه یه کاری کن مغازه مقصر باشه